101- پناه من! اگر گذشت کردی نشانهء فضل توست و اگر شکنجه ام کنی نشان از عدل تو دارد.اما ای کسی که جز فضلش امید نمی رود وجز از عدلش ترسی نیست بر محمد و آل محمد درود بفرست و بر ما به فضل خودت منت بگذار،واز سر عدل خودت برما خرده مگیر.
102- پناه من! مراجسم آفریدی ودرآن وسایلی قرار دادی تا به وسیلهءآنها ازتو فرمان برم اما من نافرمانی ات کردم وبا آنها خشم تو را برانگیختم ،و حال آنکه می بایست خشنودی ات را بر می انگیختم،ودر جانم(نیرویی)گذاشتی که مرا به سوی شهوتها دعوت کند،ومرا در سرایی جای دادی که(قبلا)آن رااز خوره وآفت پر کرده بودی .بعدبه من گفتی ازآنها دوری کن،لذا من به وسیلهء تو دوری می کنم وبه تو می چسبم و به آغوش تو پناهنده می شوم،و به وسیلهء تو پرهیز می کنم و از تو می خواهم مرا بر آنچه که تو را خرسند می کند موفق بداری و از تو می خواهم ای صاحب اختیار من! که خواستن من از تو نیازی به تکرار وپیگیری ندارد.
103- پناه من! تورا همچون کسی صدا می زنم که صدا کردن مولایش خسته اش نمی کند وهمچون کسی که خودش به نادرست بودن ادعایش اقرار کرده است عجز ولابه می کنم.
104- پناه من! اگر عذر وبهانه ای گیرا تر از اعتراف به گناه می شناختم آن را بر می گزیدم وبه درگاه تو می آوردم،حالا گناه مرا به اعترافم ببخش ومرااز پیش خود سرافکنده بر نگردان.
105- پناه من! با اعترافم پیش تو از خودم بدگویی کردم و از تو خواستم که اورا ببخشی و دهان آرزویش را به روی عنایت تو که شایستگی آن راندارد باز کردم لذا آنچه را که از تو خواستم به او بده و چیزی را که از تو طلب کردم بی عوض به او بده که تو بخشنده ترین بخشندگان در تحقق آرزوی آرزومندانی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر