56- پناه من! چطور می شود که نسبت به آن چیزی که خود ما به خواستن اش زبان بازکرده ایم ناامیدی یی به مادست می دهد که نکند آن رابه ما ندهی با آن که تابه حال از آرزومندی خودمان نسبت به تو سرشارترین بهره ها را برده ایم.
57- پناه من! وقتی که ترس و وحشت شاخه های بیم مارا تکان می دهد درخت هایش را به کلی ریشه کن می کند و وقتی که نسیم شوق ورغبت از سمت مابر شکوفه های امیدمان می وزد فندق های مژدگانی به بار می نشینند ومیوه می دهند.
58- پناه من! وقتی صفت"سخت مجازات کننده" رادز بین صفاتت می بینیم در اندوه فرو می رویم و وقتی"بخشنده و دلسوز" را می خوانیم شادمان می شویم.بنابراین ما در بین دو چیز قرار داریم.لذا نه خشمت مارا آسوده می گذارد ونه دلسوزی ات ما را در ناامیدی رها می کند.
59- پناه من! اگر تلاش ما به اندازه ای نباشد که ما را شایسته ی توجه تو بکند ، به اندازه ای هست که در برابر انتقام تو ایستادگی کند.
60- پناه من! تو پی در پی مجصولات دلپذیر خود را به ما می بخشی و هر گجاباشیم بر ما کرم می کنی و این عادت لطیف توست که از روزگار دیرین وپیشین و از شبهای پیشین وحال نسبت به یکتاپرستان جاری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر