71- پناه من! پیش از شناختن بهشت، تومرا به خواستن آن راهنمایی کردی،اما جان من حالا پس از شناختن آن به خواستن اش روی آورده است.آیا تواینچنینی؟که راه را نشان می دهی تا خیرت را بخواهند وبعد،از بهره بی نصیب شان می گذاری؟وحال آنکه توبخشنده ای هستی که در هر کاری که می کنی سزاوار آفرینی،ای باشکوه!ای بخشنده!.
72- پناه من! اگر من شایستگی رحمتت را که به آن امیدوارم ندارم،توکه شایستهء زیاده بخشی از سرکرم برمن هستی.لذا کریم کسی نیست که همهء کارهای نیکش را در حق کسانی انجام دهد که شایستگی اش رادارند.
73- پناه من! اگر من شایسته و اهل آن گونه دلسوزی یی که از تو انتظار دارم نیستم .توکه اهل بخشیدن رحمت گستردهء خودبر گناهکاران هستی.
74- پناه من! اگرچه گناه مرابه ترس وا می دارد ولی خوش گمانی ام به تو مرا درآغوش می کشد ودرپناهم می گیرد.
75- پناه من! گدایی من شبیه به گدایی گداها نیست زیرابه گدا وقتی ندهند دیگر سوال نمی کند ونمی خواهد ولی من در هرحال از خواستن ازتو بی نیاز نیستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر