11- پناه من!اگر غفلت ازآمادگی برای دیدارت مرابه خواب وا می دارد اما ای سرورمن!شناختم ازنعمت های سرشارت مرابه بیداری می کشاند.
12- پناه من!اگرعقل وخردم ازقوام بخشیدن برآنچه به صلاح من است درمانده شودلیکن یقینم ازاینکه تودرنظر داری هرچه به سودمن است برسرمن آید درنخواهدماند.
13- پناه من! اگرچه روزگارم رادر جز آنکه تو دوست داشتی سپری کردم ولی سالهای گذشته ام درایمان به سر آمده است.
14- پناه من! بادل سوخته پیش توآمده ام.لباس نداری به تن کرده ام.ونیاز سختم مرادربرابر تودرجایگاه ذلیلان به ایستادن وادار کرده است.
15- پناه من! توکه کریمی برمن هم که از گدایان درگاه توام چیزی بده وتوکه خوب بخشنده ای هستی مراهم در ردیف جیره خوارانت جابزن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر